شنب غازان و ربع رشیدی
شَنْبِ غازان، غازانیّه و یا شامِ غازان (تلفظ محلی: شامْغازان) نام یکی از محلّههای تاریخی شهر تبریز است. این محله بیشتر بهعلت تاریخ مستقل و باشکوه آن مشهور است.
این محله در زمان ایلخانان در قالب روستایی به نام شنب یاشام ابتدا با نام ارغونیه توسعه یافته و سپس با نامغازانیه به یک شهر اقماری برای تبریز تبدیل شد. رونق و شکوه اصلی این محله در همین زمان و با نام غازانیه بود.
در قرن هشتم از این شهر بهعنوان
اثری که در ایران مانندش پیدا نمیشود یاد شده است.
این منطقه در طول تاریخ نقش بزرگی در تاریخ آذربایجان، ایران و عثمانی برعهده داشته است.
باغات سرسبز، خاک حاصلخیز و هوای
مساعد آن نیز از ویژگیهای شنب غازان در گذشته بوده است.
امروزه شنب غازان یکی از مناطق غرب تبریز بوده و از طرف شمال به خانهسازی (شهرک امام) و از جنوب به خطیب و از غرب به دشت تبریز و از شمال غرب به قراملک و از شرق به آخونی محدود میشود.
شام غازان
شام نام اصیل شنب غازان است و قبل از ساخت شهر ارغونیه با این نام شناخته شده بود. شام را بهمعنای مکان هموار و حاصلخیز معنی کردهاند، در مفهوم دیگر به معنای سرزمین سمت چپ میباشد. باتکیه بهاین توضیحات شام غازان یعنی سرزمین هموار و حاصل خیز در سمت غرب که منسوب به غازان خان است.
شنب غازان
شنب را بعضی از صاحبنظران در فارسی
گنبد معنی کردهاند و بعضی نیز در مغولی مزار و شنب غازان را بهمعنای مزار یا
گنبد غازان خان شناختهاند اما مسئله این است که شنب نیز قبل از وجود غازان خان به
این محل اطلاق میشده است.
نظریهٔ اشتراک شنب و شام
استاد محمد روشن در کتاب جلد سوم جامعالتواریخ (تعلیقات و حواشی) بیان میدارد که شم~شنب~شمب مخفف واژهٔ مغولی Shamb(h)ala بهمعنای بهشت، مدینهٔ فاضله و اوتوبیا است که آن نیز از واژهٔ سانسکریت چامبهالا اتخاذ شده است. بااین قیاس چه شنب غازان و چه شام غازان بهمعنای بهشت غازان خان میباشد.
از شام تا غازانیه
قبل از سلطنت ارغون خان چهارمین پادشاه سلسلهٔ ایلخانان، شنب غازان روستایی در چند فرسخی غرب تبریز بود و شام
یا شنب نامیده میشد.
در آنزمان شام خوش آب و هواترین و
از نظر جغرفیایی بهترین مکان تبریز به حساب میآمد که دارای زمینی پوشیده از سبزه
بود که در تاریخ مبارک غازانی از آن بهعنوان مرغزار شام نیز نام برده شده است.
بعد از جلوس ارغون خان به سلطنت در
سال ۶۸۳ هـ
ق (۱۲۸۴
مـ) شهری به نام ارغونیه در مکان شام تبریز بنا کرد و معبدی شمنی بنابر کیش خود
ساخت که بر دیوارهای آن نقش وی را نقاشی کرده بودند و یکی از زیباترین معابد شمنی
آن زمان به شمار میرفت همچنین خانههای عالی و اشرافی پیرامون آن ساخت و آنجا
را به حد جلال رساند. کوشک عادلیه نیز از یادگارهای او بود.
بعد از به پادشاهی رسیدن سلطان محمود
غازان خان هفتمین پادشاه ایلخانی در ذی الحجهٔ ۶۹۴ هـ ق (۱۲۹۵ مـ) و ورود او در همان سال به
تبریز، چون مسلمان شده بود، دستور داد تمامی معابد غیر اسلامی را نابود کنند همچنین
معبد ارغونیه را نیز که ساخت پدرش بود ویران کرد و به جایش مسجد زیبایی ساخت. چون
به توسعه و آبادانی علاقهٔ بسیاری داشت و به کارهای خیر نیز مبادرت مینمود شروع
به ساخت ابنیهٔ خیریهای کرد که معروف به ابوابالبرّ (درهای نیکی – مؤسسات خیریه)
شد.
بزرگترین این ابوابالبر در شام تبریز در مکان فعلی شهر ارغونیه ساخته شد؛ هستهٔ مرکزی شهر را بنای باعظمت مقبرهٔ غازان خان تشکیل میداد که ابوابالبر در دور آن ساخته شده و دیگر اماکن شهری نیز در اطراف آنان بنا شده بودند.
این شهر توسعهیافته با باغات اطراف آن غازانیه نام گرفت و موقوفات بسیاری برای آن وقف شد.
شنب غازان از نگاه جهانگردان
درسال ۷۳۱ ق/۱۳۳۱ م، سیاح معروف، ابن بطوطه هنگام عبور از تبریز ازمدرسه و زاویهای که در کنار
مقبرهٔ غازان خان بود و از پذیرایی از کسانی سخن میگوید که در حال رفتوآمد به آنجا
بودند.
در تاریخ ۱۰۴۵/۱۶۳۵ حاجی خلیفه کاتب چلبی کسی که با اردوی عثمانی وارد تبریز شد در اثر خویش شنب
غازان را به تصویر کشیده است. مؤلف از ویژگیهای شنب غازان (شام قازان) قرارگیری
آن میان درختان و قابلیت رؤیتش از مسافت دور و همچنین شباهت آن به برج گالاتا’ی
استانبول را به دقت کشیده است و بحث از هدف استفاده از اهمیت استراتژیکی آن توسط
اردوی عثمانی کرده است.
در تاریخ ۱۰۵۰ ه. ق، اولیا چلبی، سیاح معروف عثمانی میان عمارات مهم شهر شنب غازان
(شامغازان) را نیز به حساب میآورد. وی از گنبد مقبرهٔ غازان خان به عنوان گنبدی
که سر آن به آسمانها میخورد بحث کرده، ثبت میکند که یک طرف درِ عمارت مقبره در
اثر زلزله ازبین رفته است. وی بیان میکند که گنبد و مقبرهٔ محمود غازان شاه از
فاصلهٔ شش ساعته به تبریز نمایان بود. او در بین دروازههای شهر تبریز دروازهٔ شنب
غازان و در بین مساجد آن مسجد جامع سلطان محمود غازان را نیز ذکر میکند.
تاورنیه بازرگان و جهانگرد فرانسوی که در سال ۱۰۴۶ ه. ق ، به ایران سفر کرده «از آنهمه
بنای زیبا که در شام غازان بوده فقط برجی را دیده که میان دشت، در سمت باختری
تبریز قد علم کرده بود. هر چند در آن تاریخ بیش از نیمی از بنای مزبور بر اثر مرور
زمان و حوادث دوران فرو ریخته بود. اما تاورنیه آن را بهغایت مرتفع میخواند و از
خرابهٔ دیوارهای دور آن نوشته و بهابهت آن اشاره میکند.
در نیمهٔ اول سدهٔ ۱۷، سیاح آدام اولئاریوس هنگام زیارت شنب غازان، شباهت برج
آن را به برج گالاتا (غلطه) ی استانبول را ذکر کرده تخریب آن توسط زلزلههای
به وقوع پیوسته را مینویسد. با استناد به ثبت همین سیاح هم مشاهده میشود که یکی
از دروازههای ششگانهٔ تبریز نام “شنب غازان قاپوسی” را به دوش میکشد.
سیاح معروف فرانسوی ژان شاردن در تاریخ ۱۶۷۳ در سیاحتی که در تبریز داشت از عمارات غازان خان فقط از یک مناره بحث میکند.
بعد از شاردن سیاح دیگری که از وضعیت
شنب غازان اطلاعاتی میدهد، جملی کارری سیاح ایتالیایی میباشد. سیاح در
ماه ژوئن سال ۱۶۹۴ از
شنب غازان دیدن کرده و از بزرگی برج آن و تزیین آن با کاشیهای پرنقش و نگار و
خطوط و اعداد بحث میکند.
در اواخر سدهٔ نوزدهم، مادام ژان دیولافوا سیاح فرانسویای که از تبریز زیارت
کرد از گنبد شنب غازان فقط از خرابهای که به یک تپه تبدیل شده است بحث میکند. وی
کاشیهای منقش و زیبایی را بههمراه سنگهای نفیس پراکنده در زمین میبیند.
ربع رشیدی
کی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر تبریز واقع در باغمیشه به سبکمعماری آذری است.حدود ۷۰۰ سال پیش در تبریز، دانشگاهی بهنام رشیدالدین فضلالله همدانی ایجاد شد. رشیدالدین وزیر غازان خان از حکمرانان وقت آن دیار بود. در آن زمان این دانشگاه شامل چهار دانشکده بود که در چهارطرف آن قرار داشت و اربع یا چهار عربی را به خود اختصاص داد و این مکان بنام ربع رشیدی شهرت یافت.
این مجموعه که در دامنه ٔ کوه سرخاب در محلی باصفا و بلند جای گرفته است، در اوایل قرن هشتم و یا اواخر قرن هفتم هجری بنا شد. برابر با نوشته ٔ تاریخنگاران و جهانگردان بزرگ دارای پهناوری بسیار و ساختمانهای گوناگون همچون مسجد و مدرسه و بیمارستان (دارالشفا) و کتابخانه و گنبدی برای آرامگاه خواجه رشیدالدین بوده است. این بنا مانند بیشتر شهرهای کهن دارای حصار و بارویی بزرگ بوده است. از مضمون نامهای که خود خواجه رشیدالدین فضلالله به دو پسرش درباره ساختمان این بنا نوشته چنین برداشت میشود که در آن زمان ربع رشیدی در جایگاه دانشگاهی بوده که از هر دانشی در آنجا شعبهای راهاندازی شده بود و شش هزار تن دانشجو در آن تحصیل میکردهاند و خواجه اوقافی برای تکمیل کتابخانه و مدرسه و نشر کتب و تأمین هزینه ٔزندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف اختصاص داده بود و دانشمندان بزرگ از هر گوشه گرد آورده و بکار تألیف و تدریس گماشته و مقرری آبرومندی برای آنان تعیین کرده بوده است و از آن میان پنجاه پزشک و چندین جراح از هند و مصر و چین و شام در آنجا مشغول به کار بودهاند.
ربع رشیدی شهری کوچک بود شامل کتابخانه، مدرسه، مسجد، دارالایتام، حمام، مهمانسرا، بیمارستان، مدارس عالی، و کارگاههای صنعتی. فضلالله همدانی برای تامین هزینههای این مرکز املاک فراوانی را در نقاط مختلف اعم از ایران قدیم، بخشهایی از عراق، افغانستان، گرجستان، ولایت روم، آذربایجان و سوریه وقف این مرکز کرد.
خواجه فضلالله همدانی که پیش از حمله مغول در قلعههای اسماعلیه زندگی میکرد و پس از آن مدتی به وزارت غازان خان رسیده و منشا خدمات فراوانی در غرب ایران و آذربایجان شد در سال۷۱۸ هـ. ق، با دسیسههای سیاسی کشته شد و ربع رشیدی هم پس از مرگ وی غارت و ویران شد. هم اکنون آثار ناچیزی از آن در تبریز باقیماندهاست.
شاردن جهانگرد نامی فرانسوی که در
سال ۱۰۸۴
ه.ق. به ایران سفر کرده بود آورده است: صد سال پیش شاه عباس کبیر دستور به تعمیر
آن داد ولی شاهان دیگر صفوی توجهی بدان نکردند و دوباره ویران شد.
وقفنامه ربع رشیدی
وی برای ساماندهی املاک وقفی وقفنامهای
را تدوین کرده بود که به وقف نامه ربع رشیدی معروف است و هم اکنون تنها یک
نسخه از آن باقی است که در کتابخانه مرکزی تبریز قرار دارد. این نسخه تا سال ۱۳۴۸ در دست بازماندگان حاجی ذکاءالدوله سراجمیر،
ساکن تبریز بود. انجمن آثار ملی در همان سال آن را از خانواده ذکاءالدوله خرید.
وقف نامه ربع رشیدی در خرداد ماه ۱۳۸۶ از سوی سازمان کتابخانه ملی ایران به یونسکو معرفی شد و در نشستی که از ۲۱ تا ۲۵ خرداد در یونسکو برگزار شد، بههمراه شاهنامه بایسنقری در فهرست میراث مستند این سازمان بهثبت رسید. در نشست کمیسیون ملی یونسکو، سی و هشت اثر از کشورهای جهان در فهرست آثار مستند یونسکو ثبت شد. تعداد آثاری که از سال ۱۹۹۷ تاکنون در این فهرست به ثبت رسیدهاست، به ۱۵۸ اثر افزایش یافتهاست.
اوحدی مراغهای در جامجم خود که آن را به تشویق خواجه غیاثالدین محمد فرزند خواجه رشیدالدین فضلاﷲ سروده در توصیف عمارت ربع رشیدی آورده است.:
ای همایون بنای فرخنده |
که شد از رونقت طرب زنده |
|
طاق کسری ز دفترت کسری است |
هشت جنت ز گلشنت قصری است |
|
خاکت از مشک و سنگت از مرمر |
بادت از خلد و آبت از کوثر |
|
چون ز سرخاب روی شاهد سنگ |
داده سرخاب را جمال تو رنگ |
در وصف مسجد جامع گوید:
ای گرامی بهشت مسجدنام |
خلد خاصی ز روح جنت و عام |
|
از تو دین را نظام خواهد بود |
در تو مهدی امام خواهد بود |
|
از ستونهات بیستون سنگی |
وز طبقهات آسمان رنگی |
|
از شعاع تو در شب تیره |
مسجد بصره را بصر خیره |
و در وصف مدرسه و خانقاه سروده است:
ای در علم و خانه ٔ دستور |
چشم بد باد زآستان تو دور |
|
رفته بر خط استوا عرشت |
همدم خطه ٔ بقا فرشت |
|
برده ابداعیان کن فیکون |
چارحدت ز شش جهت بیرون |
|
شد سعادت طلایه بر تبریز |
تا فکندی تو سایه بر تبریز |
|
هرکه رخ در رخ سپاس نهاد |
در جهان این چنین اساس نهاد |
سالیجان شریپف؛ فضانورد مسلمان
«سالیجان شریپف»، سیصد و هفتاد و پنجمین فضانورد جهان و هشتاد و هشتمین کیهاننورد روسیه است. وی طی دو پرواز فضایی خود ٢٠١ روز و ١۴ ساعت و ۴٨ دقیقه و ۵٣ ثانیه را در فضا سپری کرده که ١٠ ساعت آن در فضای باز صرف دو راهپیمایی فضایی شده است. «سالیجان شریپف» در ٢۴ آگوست ١٩۶۴ در شهر اوزگن در جمهوری قیرقیزستان (شوروی سابق) به دنیا آمد. دبیرستان را در سال١٩٨١ در همان شهر به پایان رساند. با توجه به علاقهای که به هوانوردی داشت، به آموزشگاه عالی هوانوردی نظامی خارکف راه یافت و در رشته مهندسی هوایی به تحصیل خود ادامه داد. «شریپف» در سال ١٩٨٧ این آکادمی را در شته مهندسی و فرماندهی جنگندههای تاکتیکی به اتمام رساند. در سال ١٩٩۵ نیز از دانشکده کاتوگرافی مسکو درجه مهندسی و کارشناسیارشد مدیریت محیطزیست را دریافت کرد.
وی از سال ١٩٨٧ تا ١٩٩٠ بهعنوان
مربی آموزش خلبانی هنگ هفتم حملونقل هوایی دورههای آموزشی برای کارمندان بخش حملونقل
هوایی و توسعه نیروی هوایی نظامی منطقه آسیای مرکزی در شهر توکماک خدمت کرده است. از هشتم آگوست١٩٩٠ با پیشنهاد فرماندهی نیروی هوایی روسیه به جمع
کیهاننوردان این کشور پیوست. آموزش وی از اکتبر همین سال آغاز شد و تا مارس سال ١٩٩٢ ادامه
یافت. در پایان دوره، «شریپف» با عبور از امتحان بسیار دشوار توانست بهطور رسمی
عنوان فضانورد را به دست آورد. از ٢۴ آوریل ١٩٩٢ او بهعنوان فضانورد در گروههای آمادهسازی برای پرواز
به مجتمع فضایی میر فعالیت میکرد. بهدنبال بستن قرارداد همکاری بین سازمان
فضانوردی روسیه (روسکاسموس) و سازمان فضانوردی آمریکا (ناسا)، از ٢٨ جولای سال
١٩٩٧ برای پرواز با شاتل فضایی انتخاب شد. از آگوست ١٩٩٧ تا ژانویه سال١٩٩٨ او بهعنوان
متخصص مأموریت خدمه STS-٨٩ در مرکز فضایی جانسون آموزش دید.
وی همچنین از ٢٣ تا ٣١ ژانویه سال ١٩٩٨
بهعنوان متخصص مأموریت، با کیهانپیمای اندیور به فضا سفر کرد. هدف اصلی این سفر،
الحاق اندیور به ایستگاه «میر» و جایگزینی عضو آمریکایی خدمه پرواز بود. نخستین مأموریت مداری «شریپف»، هشت روز و ١٩ ساعت و ۴۶ دقیقه و ۵۴ ثانیه طول کشید. پس از این سفر، طبق روال معمول، «شریپف» در چند گروه از خدمه پروازی
بهعنوان عضو جانشین شرکت کرد و با آنها آموزش دید تا اگر برای یکی از فضانوردان
مشکلی پیش آید، وی بهعنوان عضو علیالبدل، کار وی را ادامه دهد. سرانجام بار
دیگر فرصت سفر به فضا به او رسید و بهعنوان فرمانده ناو سایوز تی.ام. آ-۵ در قالب دهمین گروه اعزامی به ایستگاه فضایی بینالمللی، راهی مدار
زمین شد. این مأموریت در ١۴ اکتبر سال٢٠٠۴ آغاز و پس از ١٩٢ روز و ١٩ ساعت و یک دقیقه و ۵٩ ثانیه در ٢۴ آوریل ٢٠٠۵ پایان یافت. در طول این پرواز، او دو راهپیمایی فضایی انجام داد که
جمعا ١٠ ساعت طول کشید.
وی از اکتبر ٢٠٠۵ تا می ٢٠٠۶ بهعنوان نماینده از طرف مرکز آموزش کیهاننوردان روسیه در مرکز فضایی جانسن آمریکا آموزش و تمرین کیهاننوردان برای پرواز به ایستگاه فضایی بینالمللی را زیر نظر داشت. «شریپف» در سال ٢٠٠٨ از پروازهای فضایی کنارهگیری کرد، اما همچنان در مرکز آموزش کیهاننوردان روسیه در جهت انتقال تجربیات ارزنده خود به فضانوردان جدید و آموزش آنان فعالیت دارد. وی به پاس خدماتش به فضانوردی، چندین مدال دریافت کرده که از جمله میتوان به مدالهای «ستاره طلایی قهرمان فدراسیون روسیه»، مدال «شایستگی در توسعه کیهان»، «ستاره طلا» (نشان قهرمان جمهوری قرقیزستان)، مدال «پرواز فضایی» ناسا و… اشاره کرد.
سفر سالیجان شریپف به ایران
سالیجان شریپف، سیصد و هفتاد و پنجمین کیهان نورد جهان و هشتاد و هشتمین کیهان نورد روس چندی پیش به دعوت انجمن نجوم دامغان، مهمان اهالی خونگرم این شهر کویری بود. او در مدت یک هفته حضور خود در ایران، طی نشستهایی در دانشگاه دامغان و چند دانشگاه دیگر استان سمنان از تلخ و شیرین سفرهای فضایی و تجارب خود طی دویست روز اقامت در فضا و دو راهپیمایی فضایی اش سخن گفت.
حضور در ایران، فرصتی مغتنم برای گفتوگو با این کیهان نورد برجسته بود. او که طی سفرهای فضایی خود حدود ۶۵ آزمایش علمی را در فضا انجام داده است، می گوید: هر گروه فضایی برنامه خاص علمی را دنبال می کند و فضانورد باید تحقیقات خاصی را در مدت حضور خود در فضا انجام دهد. فضانورد فقط یک خلبان نیست بلکه به نوعی دانشمند است چون وقتی آزمایش علمی انجام می دهد باید بتواند به زبان علم با دانشمندان تبادل نظر کند.
در زمان سفر به فضا چه حسی داشتی؟
حسی که یک سفر فضایی در انسان ایجاد می کند با هیچ یک از حس هایی که روی زمین داریم، قابل مقایسه نیست. دیدن زمین از فضا، لایه نازکی که زمین را در برگرفته و ستارگانی که حتی قادر به شمارش آنها نیستیم، احساس خاصی به انسان میدهد. این حس که به عنوان تنها انسان در فضا نماینده همه انسانها هستی و از همه انسان های روی زمین به خدا نزدیک تری!
فضاپیما در مدت ۵۲۰ ثانیه از زمین بلند شده و به فضا می رود و اولین چیزی که در نخستین
لحظات ورود به فضا احساس می کنید، حس بی وزنی است.
از پنجره سفینه، زمین را همانند
کرهای آبی در زمینهای کاملا سیاه میبینید. سیاهی محض که در زمین قابل مشاهده
نیست.
با این که قبل از پرواز عکسهای
زیادی از زمین در فضا دیده بودم و میتوانستم منظره ای را که با آن مواجه می شوم
تصور کنم ولی تا وقتی از آن بالا به زمین نگاه نکنید، نمی توانید تصور کنید که
سیاره ما تا چه حد کوچک، زیبا و شکننده است.
آیا زمان کودکی یا تحصیل فکر می کردی
که روزی فضانورد شوی؟
از کودکی همواره در آرزوی سفر به فضا بودم و برای رسیدن به این هدف تلاش می کردم به طوری که وقتی به دانشکده هوایی رفتم تقریبا مطمئن بودم که روزی فضانورد می شوم. برای رسیدن به این موقعیت باید در مدرسه و آموزشگاه هوایی و … همیشه بهترین بهترین باشید تا از بین هزاران نفر انتخاب
شوید.
هنگام سفر به فضا نخستین جمله ای که به زبان آوردی چه بود؟
زمانی که موتورهای فضاپیما شروع به کار کرد اولین جمله من مثل هر مسلمان قبل از انجام هر کار، «اعوذ بالله من الشیطان رجیم بسم الله الرحمن الرحیم» بود و آرزو کردم که سفری بی خطر پیش رو داشته باشیم. البته لحظه ای که فضاپیما از زمین بلند می شود کیهان نوردان روسی بنا به سنتی که از زمان یوری گاگارین باقی مانده می گویند: بزن بریم.
هنگام راهپیمایی فضایی چه حسی داشتی،
آیا هنگام خارج شدن از ایستگاه فضایی نترسیدی؟
این تجربه حقیقتا وحشتناک است؛ البته ترسی که کاملا منطقی است. حس انسان وقتی از پنجره ایستگاه به فضا نگاه می کند با وقتی که دریچه باز شده و خود را در فضای بی کران تنها می بیند کاملا متفاوت است. قدم گذاشتن در فضای باز و دور زدن ایستگاه بزرگ فضایی در حالی که زمین را از بالا در فاصله ای بسیار دور می بینید حقیقتا ترسناک است.
با این که حین آموزش در زمین در
استخرهای بسیار بزرگ، راهپیمایی فضایی و کار با تجهیزات ایستگاه را بارها تمرین
کرده بودم ولی انجام واقعی آنها حس دیگری دارد. برای توصیف این حالت، تصور کنید که
در طبقه پنجاهم یک ساختمان بلند قصد دارید با دست از ساختمان بالا بروید. در لحظات
اول، ضربان قلب انسان به شدت بالا می رود ولی بعد از چند دقیقه که مشغول کار می
شوید، شرایط برای شما عادی می شود.
دلتنگیهای فضایی و نگاهی تازه به زندگی
وی در پاسخ به این سوال که آیا در مدت اقامت در فضا غیر از خانواده و نزدیکان خود برای چیز دیگری هم در زمین دلتنگ شده یا نه، گفت: ماه اول حضور در فضا که همه چیز برای انسان تازگی دارد و کارهای زیادی برای انجام دادن هست، بسیار خوب است ولی به تدریج دلتنگی سراغ انسان میآید. دلتنگی که تجربه کردم به حدی است که فکر نمی کنم هیچ گاه انسانی حاضر باشد برای سفر بدون بازگشت به مریخ و سیارات دور داوطلب شود. حس دیگری که نمی توانم توصیف کنم، مربوط به لحظه ای است که پس از بازگشت از فضا قدم بر زمین سفت گذاشتم!
آیا سفر به فضا بر نگاه فضانوردان نسبت
به زندگی هم تاثیری دارد؟
وقتی به گروه فضانوردان ملحق شدم و فضانوردان قبلی را دیدم به نظرم عجیب و غریب آمدند. گویی به همه مسایل و مشکلاتی که ما را نگران می کنند، جور دیگری نگاه می کردند. دوستان هم دوره من هم بعد از بازگشت از فضا، انسانهای دیگری شده بودند. وقتی هم که خودم از فضا برگشتم، چنین تغییری را در خود احساس کردم. وقتی به فضا می روی و زمین را کره ای بسیار کوچک در بین انبوه ستارگان و سیارات می بینی، با تمام وجود احساس می کنی که مشکلات و مسایل روزمره که قبلا نگرانت میکرد تا چه اندازه کوچک و بی اهمیت است.
سفر به مریخ با همکاری همه کشورها
آیا برنامه ای برای سفر به مریخ هم وجود دارد؟
سفر به مریخ سفری نیست که یک کشور به تنهایی بتواند آن را انجام دهد چرا که سفری بسیار پرهزینه است و برای انجام این کار باید تمامی سازمان های فضایی جهان با یکدیگر همکاری کنند.
توقف پرتاب شاتل ها اختلالی در فعالیت
ایستگاه فضایی بینالمللی ایجاد نکرده ؟
قدیمی شدن و بازنشستگی تجهیزات فضایی امر دور از ذهنی نیست. زمانی بود که تجهیزات ایستگاه فضایی توسط شاتل ها به فضا منتقل می شد ولی وقوع دو سانحه برای کیهان پیماهای شاتل باعث شد ناسا برنامه شاتل ها را لغو کند.البته به دلیل این که قسمت آمریکایی ایستگاه فضایی تکمیل شده، توقف پرتاب شاتل ها مشکلی برای فعالیت های آنها در ایستگاه ایجاد نکرده و برنامه علمی آمریکا مسیر خود را می پیماید. با توجه به پرتاب سفینه های باری از روسیه و فضاپیماهای ژاپنی که قراراست بدین منظور استفاده شوند نیازی به شاتل ها نیست، مضافا این که فضانوردهای آمریکایی به طور مرتب با فضاپیماهای روسی سایوز به ایستگاه منتقل می شوند و آمریکایی ها هر تعداد فضانوردی را که مدنظر دارند همواره در ایستگاه حفظ می کنند.
ناسا درصدد است فضاپیماهایی به عنوان جایگزین شاتلها بسازد که پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۸ آماده شوند. این فضاپیماها تقریبا مشابه سایوز (کپسول دار) هستند.
آیا روس ها هم برنامه ای برای جایگزینی سایوزها دارند؟
همین الان هم فضاپیماهای سایوز هربار که به فضا پرتاب می شوند از لحاظ امکانات و قابلیت ها نسبت به پروازهای قبلی ارتقا یافته اند ولی ظاهر آن تغییر نمی کند. هرچند برنامه خاصی برای جایگزینی آنها مطرح نیست. البته برنامه بلندمدتی وجود دارد که سفینه جدیدی ساخته شود ولی در حال حاضر بحث بودجه و مسایل مالی آن مطرح است و قرار است پایگاه پرتاب جدیدی در شرق روسیه ساخته شود که پرتاب فضاپیمای جدید از آن پایگاه صورت گیرد. با جابجایی پایگاه فضایی احتمالا سفینه دیگری هم پرتاب می شود که به جای سه نفر قابلیت جابجایی شش نفر را خواهد داشت.
سفرهای درازمدت فضایی چه مشکلات و
عوارضی دارد؟
فشار بسیار زیادی چه در لحظه پرتاب و چه در لحظه بازگشت به زمین به بدن فضانورد وارد می شود. سرعت زیاد، حالت بی وزنی و تشعشعات فضایی هر یک می توانند تاثیرات زیادی روی ارگانیسم بدن انسان بگذارند که البته اغلب این موارد پیش بینی شده و برای پیشگیری از آنها برنامه ریزی شده است. با این حال هر فضانوردی بعد از بازگشت از فضا همچنان مشکلاتی دارد، برای مثال نمی تواند درست راه برود یا سرگیجه دارد که امری طبیعی است. مشکلات و عوارض جسمی سفر به فضا معمولا پس از شش ماه تا حداکثر دو سال رفع می شوند.
سفر به ایران چطور بود؟
قبل از سفر به ایران اصلا فکر نمی
کردم بیش از یکی دو روز بتوانم در یک شهر بمانم ولی علاقه و کنجکاوی فراوان مردم خصوصا
دانشجویان به فضا باعث شد که گذشت زمان را احساس نکنم و خوشحالم که توانسته ام
بخشی از تجارب خود را در اختیار دانشجویان ایرانی قرار دهم.
————————————————-
نگاهی اجمالی به زندگی سالیجان شریپف
۱۹۶۴ : تولد در شهر اوزگن در جمهوری قرقیزستان
۱۹۸۱ : پایان دبیرستان
۱۹۸۷ : فارغ التحصیلی در مهندسی جنگنده های تاکتیکی در آموزشگاه عالی
هوانوردی نظامی خارکف
۱۹۹۰ : انتخاب برای پروازهای فضایی
۱۹۹۵ : اخذ کارشناسی ارشد مدیریت محیط زیست از دانشکده کاتوگرافی مسکو
از ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰ : مربی آموزش خلبانی هنگ هفتم حمل و نقل هوایی
اوت ۱۹۹۰ : عضو کیهان نوردان روسیه با پیشنهاد فرماندهی نیروی هوایی
مارس ۱۹۹۲ : پایان دوره فضانوردی
آوریل ۱۹۹۲ : عضویت در گروه های آماده سازی برای پرواز به مجتمع فضایی میر
ژوئیه ۱۹۹۷ : انتخاب برای پرواز با شاتل فضایی
اوت ۱۹۹۷ : آغاز دوره ی آموزشی در مرکز فضایی
جانسون
ژانویه ۱۹۹۸ : نخستین ماموریت فضایی به مدت هشت روز و ۱۹ ساعت با کیهان پیمای اندیور
۱۴ اکتبر ۲۰۰۴ : آغاز سفر ۱۹۲ روزه به فضا. در این پرواز، او دو راهپیمایی فضایی انجام داد که
جمعا ۱۰ ساعت طول کشید.
اکتبر ۲۰۰۵ تا مه ۲۰۰۶ : مربی آموزشی در مرکز فضایی جانسن آمریکا
۲۰۰۸ : کناره گیری از پرواز های فضایی و بازگشت به مرکز آموزش کیهان نوردان روسیه....